روزگار به غریبی میگذرد، در این میانه ما کجأییم و هدف چیست؟! به نظر نمیرسد کسان زیادی جواب این سوال را بدانند، که نادان دم از دانایی میزند و دانایان خمشند. جهان در ورطهٔ فروپاشی، و از بد حادثه کهن دیار ما جلوی صف این پا آن پا میکند،...چه باید کرد؟ با همین بضاعت، و کم مایه گی دست به صفحه کلید میبرم، پژواک پرسشهایم را در بی کران دنیای مجازی رها میکنم،...تا شاید مرافقتی نصیبم شود. هرچند این راه چندان هم مقصد روشنی ندارد که به قول لسان الغیب:
حافظ اسرار الهی کس نمیداند، خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟
به هر حال، وظیفه خود میدانم به عنوان یک حیران، بت جوابهای بی مایه را بشکنم و چراغ پرسشگری و گمانه زنی در مورد مهمترین پرسشهای جهان امروز را افروخته نگاه دارم... این شروعیست، تا چه شود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر